کودکان و اضطراب

کودک و اظطراب

کودکان و اضطراب

اضطراب در بین کودکان و نوجونان در حال افزایش است. مطالعات نشان می‌دهد که از هر هشت کودک، یک نفر ممکن است اضطراب قابل‌توجهی را تجربه کند. مشاهده‌گران آگاه دلایل مختلفی را ارائه می‌دهند. شاید مهمترین دلیل این باشد که زندگی کودکان تغییر کرده است؛ به نحوی که زمان تقریبا بی‌وقفه‌ای را پشت نمایشگرها می‌نشینند و این به بهای از دست دادن بازی و فعالیت فیزیکی است، تجربیاتی که از دیرباز کودکان از طریق آنها فشار را کاهش می‌دادند، نگرانی‌های خود را حل می‌کردند و روابط حمایتگرانه‌ای را شکل می‌دادند. آنچه در این نمایشگرها دیده می‌شود، اغلب موقعیت‌های جدیدی برای نگرانی جوانان است. به علاوه، تقریبا در هر حوزه‌ای از زندگی بلاتکلیفی بیشتری به وجود آمده و بلاتکلیفی اضطراب به بار می‌آورد. امروزه والدین در پاسخ به تحولات اقتصادی و فرهنگی، نسبت به والدین یک یا دونسل پیش، عموما فشار بسیار بیشتری را برای رسیدن به موفقیت بر فرزندان خود وارد می‌کنند و کودکان که بار این توقعات نامعمول را بر دوش می‌کشند، نگران برآورده کردن آن هستند. علاوه بر این، کودکان امروز که نسبت به نسل‌های پیشین بسیار بیشتر مورد مراقبت قرار می‌گیرند، نه تنها بدون برخورداری از فرصت‌هایی برای رشد مهارت‌های حل مسئله رشد می‌کنند، بلکه بدون این باور که می‌توانند به طور شایسته با خطراتی که زندگی بر سر راهشان قرار می‌دهد مقابله کنند، بزرگ می‌شوند. والدگری هلیکوپتری رشد اضطراب را در کودکان تقویت می‌کند.

ظرفیت نگرانی چه زمانی در کودکان رشد می‌کند؟

اضطراب مستلزم میزان معینی از رشد شناختی است. نوزادان تازه متولدشده دارای ترس‌هایی ذاتی هستند، اما مدتی طول می‌کشد تا ظرفیت اضطراب –نگرانی درباره احتمال وقوع رویداد بد در آینده- به جریان بیفتد. تخیل لازمه آن است و این ظرفیت در زمان رشد بازی وانمودی که در حول و حوش 2 سالگی ظاهر می‌شود، به بارزترین شکل ممکن بروز می‌کند. بیشتر مشاهدات روزمره و بسیاری از مطالعات نشان می‌دهند که تقریبا در 8 ماهگی ترس از جدا شدن از مادر یا سایر مراقبین در نوزادان شکل می‌گیرد و آنها وابسته می‌شوند. در واقع، واکنش نوزادان به جدایی کوتاه‌مدت از والد یا مراقب عموما به عنوان آزمایشی برای قدرت دلبستگی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اضطراب جدایی بین سنین 18 ماهگی تا 3 سالگی یک مرحله طبیعی از رشد است. این اضطراب زمانی مشکل‌ساز می‌شود که تا سنین مدرسه باقی بماند و باعث شود کودکان از ترک کردن خانه یا گم شدن بترسند.

کودک و اضطراب

کودکان نگران چه چیزهایی هستند؟

کودکان نگران می‌شوند و به واسطه نگرانی‌هایشان احساس تنهایی می‌کنند. در ابتدا، آنها در مورد سایه‌ها، اشباح، هیولاها یا موجودات خیالی زیر تخت یا داخل کمد نگران می‌شوند. درباره آتش‌سوزی‌ها و فجایع و سایر رویدادهایی که نمی‌توانند کنترل کنند، نگران می‌شوند. وقتی در دوران کودکی پا به دنیایی بزرگتر می‌گذارند، نگران خانواده و به خصوص والدینشان می‌شوند. آنها نگران این هستند که مشاجرات بین والدینشان به معنای طلاق و پایان کار خانواده آنها باشد. درباره مرگ والدین یا رفتن آنها، درباره اینکه مجبور شوند بین والدین یکی را انتخاب کنند و درباره اینکه کجا باید زندگی کنند، نگرانند. کودکان ممکن است به طور اتفاقی بخش‌هایی از مکالمه بین والدین یا دیگر افراد را بشنوند، به نتیجه‌گیری‌های نادرست و در عین حال آزاردهنده برسند و زمان زیادی را در سکوت صرف اندیشیدن درباره رویدادهایی کنند که درک کاملی از آن ندارند. کودکان در مورد مدرسه نگران می‌شوند، در مورد اینکه سر کلاس اسمشان را صدا بزنند، در مورد گرفتن نمرات بد و اینکه معلم‌های خوبی گیرشان نیاید، نگران می‌شوند. آنها نگران این هستند که دیر برسند. آنها درباره افرادی که در مدرسه تیراندازی می‌کنند، نگرانند و غالبا نگرانی آنها با «تمرینات تیراندازی» مکرری که مدارس ملزم به انجام آن هستند، تقویت می‌شود. کودکان نگران این هستند که توسط همسالانشان پذیرفته شوند و آنها دوستشان بدارند، نگرانند که مورد آزار و اذیت قرار بگیرند یا تحقیر شوند، از گفتگوهای آنلاین و مهمانی‌ها کنار گذاشته شوند و دوستانشان را از دست بدهند. همچنین آنها نگرانند که مرتکب اشتباه شوند و والدینشان از آنها راضی نباشند یا اینکه نتوانند توقعاتی را که والدین از آنها دارند، برآورده کنند. مطالعات نشان می‌دهد که حتی در میان نوجوانان، قرار گرفتن در معرض تعارض منفی بین والدین با به خطر انداختن احساس امنیت فرزندان در آنها اضطراب ایجاد می‌کند. این اضطراب باعث ایجاد هشیاری بیش از حد می‌شود و در نتیجه قرار گرفتن در معرض تعارض، توجه آنها به نحوی سوگیری می‌یابد که به طرز نامتناسبی به تعارضات منفی معطوف می‌گردد و این امر علت نگرانی آنها را تقویت می‌کند. و بله، کودکان در هر سنی در دنیای اطراف خود غرق می‌شوند و نگران جهان بزرگتر نیز هستند. ممکن است نگران مشکلات مالی خانواده یا موقعیت‌های احتمالی خود برای به دست آوردن شغل باشند. نگران تروریست‌ها و اثرات تغییرات آب و هوایی باشند. نگرانی‌های عادی زمانی مشکل‌ساز می‌شوند که در مواردی مثل خواب، مدرسه رفتن یا توجه کردن در کلاس و یا مشارکت در فعالیت‌هایی با دیگران اخلال ایجاد کنند.

کودک و اضطراب

اضطراب در کودک به چه شکل است؟

امروزه اضطراب به طور فزاینده‌ای در بین کودکان شایع است. مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری گزارش می‌دهند که  7 درصد از کودکان سنین 3 تا 17 سال دارای یک اختلال اضطرابی تشخیص داده‌شده هستند؛ میانگین سن شروع اختلال 11 سالگی است. با اینحال بسیاری بر این باورند که اضطراب در کودکان به میزان قابل‌توجهی کمتر از حد واقعی تشخیص داده شده است. غالبا کودکان اضطراب را با پرسیدن مکرر سوالات «چه می‌شود اگر…» نشان می‌دهند؛ «چه می‌شود اگر آتش‌سوزی شود؟»، «چه می‌شود اگر تو مریض شوی؟» توضیحات منطقی و تلاش برای اطمینان‌بخشی کافی نیست. ممکن است کودکان اضطراب خود را به صورت ابراز نگرانی از رویدادی در آینده بسیار دور نشان دهند. ممکن است بیش از حد یا بدون لزوم عذرخواهی کنند که این امر نشان‌دهنده نگرانی درباره این است که آیا دیگران دلیلی برای دلخوری از آنان دارند یا نه. مسئله دیگر تظاهرات فیزیکی اضطراب است؛ بی‌قراری عمومی، تپش قلب، سردرد، معده‌درد و احساس کودک مبنی بر اینکه برای رفتن به مدرسه حال خوبی ندارد. اضطراب می‌تواند مشکلاتی را برای به خواب رفتن یا خواب ماندن ایجاد نماید و یا خواب را با کابوس مختل کند. همچنین می‌تواند به صورت مشکلاتی در به خاطر سپردن امور یا تمرکز بر آنها نمایان شود. امتناع از مدرسه رفتن در میان کودکان مبتلا به اضطراب شایع است. این مشکل می‌تواند به شکل عدم تمایل به بیرون آمدن از تخت در صبح روزهای مدرسه باشد. عملکرد ضعیف در مدرسه می‌تواند نشانه این باشد که کودک گرفتار نگرانی است. از آنجا که اجتناب یک رویکرد متداول، هرچند ناسازگار، به موقعیت‌هایی است که اضطراب را برمی‌انگیزند، کودکان مضطرب تمایلی به مشارکت در تجربیاتی که دیگران با اشتیاق به استقبال آن می‌روند، ندارند؛ مانند رفتن به خانه دوستان یا گردش‌های خانوادگی یا رفتن به تعطیلات. امتناع از جدا شدن از والدین یکی از علائم رایج اضطراب در کودکان است.

کدام یک از انواع اضطراب در کودکان شایع است؟

ممکن است انواع خاصی از فوبیا یا اختلالات اضطرابی گسترده‌تر در کودکان ایجاد شود. در موارد نادرتری آنها اختلال وسواس فکری-عملی را بروز می‌دهند. در موارد شدید ممکن است به لالی انتخابی دچار شوند. با اینحال شایع‌ترین این اختلالات، اضطراب جدایی، اضطراب اجتماعی و اختلال اضطراب فراگیر هستند. اضطراب جدایی در کودکان نوپا طبیعی است. اگر والدین اتاق را ترک کنند یا کودک را در مهد کودک بگذارند، دچار اضطراب می‌شود. اما می‌توان حواس او را پرت کرد و پریشانی که بروز می‌دهد، فروکش می‌کند. در کودکان سن مدرسه که تحمل جدایی از والد را ندارند یا از ترک کردن خانه برای رفتن به مدرسه امتناع می‌کنند، اضطراب جدایی یک اختلال است. این اختلال در کودکان سنین 7 تا 9 سال بیشتر شایع است. اختلال اضطراب اجتماعی که گاهی به آن فوبیای اجتماعی نیز گفته می‌شود، در کودکان سنین بالاتر شایع است؛ آنها در موقعیت‌های اجتماعی معمول، اضطراب و خودآگاهی بیش از حد نشان می‌دهند. این کودکان از اینکه توسط دیگران مورد مشاهده و قضاوت قرار بگیرند، می‌ترسند. این ترس می‌تواند کودکان را از تمایل به رفتن به مدرسه یا مشارکت در هر گونه فعالیتی که آنها را در مرکز توجه قرار می‌دهد، منع کند؛ مانند صحبت کردن در کلاس یا حتی خواندن متنی که از آنها خواسته شده باشد. اختلال اضطراب اجتماعی نگرانی خاصی را منعکس می‌کند -قضاوت منفی توسط دیگران- و تنها در موقعیت‌های اجتماعی آشکار می‌شود. برخلاف اختلال اضطراب اجتماعی که منعکس‌کننده نگرانی خاصی، یعنی قضاوت منفی دیگران است و تنها در موقعیت‌های اجتماعی رخ می‌دهد، اختلال اضطراب فراگیر می‌تواند دربرگیرنده همه دوره‌های طولانی‌مدت اضطراب در هر یک از حوزه‌های اصلی زندگی باشد: سلامت، خانواده، خانه، دوستی‌های مدرسه، بلایای طبیعی و محیط زیست. این اختلال با علائم فیزیکی مانند بی‌قراری و دشواری در خواب و نیز دشواری در تمرکز همراه است. هر دو نوع اضطراب با روان‌درمانی قابل‌درمان هستند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید